سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :140
بازدید دیروز :2
کل بازدید :123602
تعداد کل یاداشته ها : 87
103/9/25
8:40 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
پرهام[5]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
دانلود[4]
لوگوی دوستان
 


 

  مجموعه یادداشت های شخصی من که در مورد همه چی هست ماهیت وبلاگ من رو تشکیل میده. عمومی ِ و هیچ وقت تخصیصش نکردم . و این بار موضوعی که قراره راجع بهش بنویسم اصلا ربطی به یادداشت ها و نوشته های همیشگی نداره و شاید حتی به درد خواننده ها و دوست های همیشگی خودم نخوره. ولی ازونجایی که خودم قبل اینکه کاسکو بگیرم توی نت خیلی سرچ کردم و اتفاقا نتیجه خیلی کمی گرفتم و همون اطلاعات نصفه نیمه ایی رو که پیدا کردم از چند تا دوست اینترنتی جدید به دست آوردم و چند روز پیش هم متوجه شدم که سرچ خیلی از دوستانی که به وبلاگ من کشیده میشن " کاسکو " هست? تصمیم دارم این پستم رو اختصاص بدم به کاسکو ها از جمله کاسکوی خودم : پاشا ( + و + ) 

 شاید بتونم این تجربیات رو با دوستانی که عاشق این پرنده ها هستن به اشتراک بذارم و همین جا اعلام می کنم این پست در آینده ممکنه کم یا زیاد هم بشه. در نتیجه از دوستانی که علاقه ایی به نگهداری حیوونات مختلف ندارن و این پست ممکنه حوصله شون رو سر ببره عذر می خوام :)



  *اطلاعات علمی در رابطه با خواستگاهشون و نژادشون تقریبا زیاده و من نمی خوام در این رابطه بنویسم. چیزهایی که من اینجا می نویسم بنا به هیچ مدرک رسمی و کتاب و گفته ی علمی نیست. فقط تجربیات من از نگهداری این پرنده ی شیطون و باهوشِ .

اطلاعات کلی :

اولا که پرهاش زیاد می ریزه. یعنی خورده پرهایی که از تمیز کردن خودش در میاد خیلی زیاده. اگه هنوز نخریدیدش یا تازه خریدیدش باید به جایی بذاریدش که سوراخ سمبه اون اطراف زیاد نباشه وگرنه زندگی تون پر میشه از پرهاش . تقریبا دو هفته ی اولی که مارکو اومده بود خونه مون اتاق من بود. تو اتاق من میز کامپیوتر و میز تحریر و دو تا کتابخونه و میز آرایش و تخت و صندلی و کف پارکت باعث شده بود که مارکو که پر می زد تمام پرهاش به سرعت زیر تخت و زیر تمام وسایل هام بره و با اینکه من هر روز با جارو برقی تمیز می کردم ولی باز همچنان اتاقم کثیف بود.

نکته ی دیگه ایی که باعث شد تصمیم بگیرم از اتاقم ببرم بیرون و بذارمش توی هال? تنهاییش بود. کاسکو باید مرکز توجه همه ی اعضای خونواده قرار بگیره - توجه کنید که گفتم همه و نه فقط صاحب اصلیش! - و چون من اکثر مواقع خونه نبودم و کلا هم آدم زیاد پر حرفی نیستم احساس کردم دارم بهش ظلم می کنم. 

مکان نگهداری : 


 تجربه به من ثابت کرده که همه ی پرنده ها دوست دارن تو بالاترین نقطه ی ممکنه باشن تا دست هیچ آدمیزادی بهشون نرسه و راحتی شون رو ازشون نگیرن. دیگه چه برسه به کاسکوی مغرور! این موضوع مخصوصا برای روز های اول خیلی مهمه. چون محیط براش ناشنائه و نمی تونه به آدم های دور و برش زیاد اعتماد کنه. تو روزهای اول از جایی که نسبت بهش ارتفاع بیشتری دارید به هیچ عنوان سعی نکنید بهش نزدیک بشید چون با یه خاطره ی بدی از شما مواجه میشه. چیز خاص دیگه ایی مد نظرم نیست فقط اینکه دوست دارن یه گوشه باشن و نه وسط! و البته که اگه دیوارهای خونتون رو دوست دارید قفسش رو با یه فاصله ی معقولی با دیوار قرار بدید. 

عاشق جوییدن هستن. حواستون به میزی که ممکنه زیر قفسش قرار بدید باشه. اگه مثل من یکی از میزهای چوبی عتیقه ی خونتون رو قراره زیرش بذارید? قبل ازینکه مثل میز ما? کمی ازش جوییده بشه یه پارچه روش بندازید تا میز جلوی چشم هاش نباشه.

اسباب بازی : 

از عروسک های لپ لپ و رنگی خیلی خوششون میاد. عاشق خورد کردن هم هستن. یه عروسک کوچیکی که براش ترس آور نباشه بدید بهش تا ببینید چطوری در عرض چند ثانیه تیکه تیکه اش می کنه :) کاغذ و مقوا هم خیلی دوست داره. تیکه های کاغذ رو لوله کنید و بدید بهش و ببینید چطور با اون پاهای خوشگلش توی دستش میگیره و ساعت ها باهاش مشغول میشه. فقط فقط فقط حواستون باشه! حروف چاپی روی کاغذ نداشته باشه که شدیدا براشون ضرر داره. من خودم اکثرا کاغذ کادوهای رنگی با رنگ های تند رو میدم دستش. عاشق شون ِ به این شرط که حوصله ش سر جاش باشه! (چشمک)

 عادت غذایی : 

راجع به عادت غذاییش من توی اینترنت غذاهای مختلفی رو خوندم که دوست دارن ولی به این نتیجه رسیدم که هر کاسکویی ممکنه یه عادت غذایی و یه سلیقه ی غذایی منحصر به فرد خودش رو داشته باشه ولی اگه می دونید سلیقه اش چیه فقط متکی به همون یه نوع غذای خاص نباشید. امتحان کنید. معمولا غلات رو دوست دارن. مثلا مارکوی من عاشق گردوئه! به جز تخمه ی آفتابگردونی که بهش میدم گردوی خشک و پسته ی تازه هم خیلی دوست داره. تو میوه ها سیب انار? انگور ? پسته ? خربزه ? پوست هندوونه ? خیار چمبر یا خیار سبز ? کاهو رو خیلی دوست داره! ولی انار خیلی کثیف کاری داره و هر نوکی که به یه دونه انار میزنه کلی آبشون رو این طرف اون طرف میریزه.

 سبزیجات رو دوست داره مثل کرفس ریحون ترخون . مثلا من خودم وقتی مقدار سبزی زیادی مامانم بخره بعد از پاک شدن? سبزی هارو تو یه سینی بزرگی میریزم کمی با اسپری روش آب می پاشم و بعد مارکو رو میذارم روی اون آشغال سبزی ها! وای که من هم پا به پاش از این شیطونی هاش لذت می برم!

باید همه چی رو براش امتحان کنید. من حتی یه جا خوندم که مرغ آب پز رو هم خیلی دوست دارن ولی کاسکوی من زیاد علاقه نشون نداد. فقط حواستون باشه که نباید اصلا بهشون غذاهای چرب بدین حتی اگه خیلی دوست داشته باشن. مارکو زیاد خوشش نمیاد خوش بختانه.

نظافت هفتگی : 


برای حموم کردنشون خوبه که به صورت هفته ایی یک بار انجام میشه. و به این ترتیب که اگه بشه سینک ظرفشویی رو پر آب میکنید و خودش میره واسه حموم کردن. ولی چون آشپزخونه ی ما مناسب نیست خودمون می بریمش تو حموم و می شوریمش. علاقه ایی به شامپو بچه نداره ( من اینو نشنیده بودم که آیا نیاز هست از شامپو استفاده بشه یا نه ولی وقتی دیدم علاقه ایی نداره و اذیت میشه دیگه پشیمون شدم ) فقط یه سری پودر های مخصوصی هست که نیم ساعت قبل از حموم کردن روش می پاشیم و بعد با آب ولرم آب کشی می کنیم. حمومش رو طولانی نکنید چون ممکنه مبتلا به اسهال بشه. اسم اون پودر رو نمی دونم چون جعبه نداره و من از یکی از پرنده فروشی ها گرفتم. اگرچه که نیازی نیست چون تو خونه و محیط پاکیزه ایی نگهداری میشن ولی برای از بین بردن حشرات موذی احتمالیِ ! یادتون باشه بعد از حموم خواهش می کنم با حوصله ی فراوون سشوار بکنید و تا مطمئن نشدید کامل کامل خشک نشده از محیط حموم در نیاریدش بیرون. سرما که بخوره انگاری یه بچه کوچولویی سرما خورده که نه می تونه خواسته هاش رو به شما بگه و نه می تونید کاری براش انجام بدید. حموم باشه واسه شب هایی که حوصله ی ناز کشی های بعد از حموم رو هم دارید! (چشمک) بعد از حموم فوق العاده لوس میشه و احتیاج داره تا ناز و نوازشش کنید. 

موزیک؟ : 

عاشق شلوغی و سر و صدا و از همه بیشتر موزیک! اجازه بدید یه کمی با شرایط خونتون اخت بشه بعد براش صدای موزیک شاد رو زیاد کنید. هرچی که هشلهفت تر باشه بهتر! از آهنگ های راک و متال هم غافل نشید! طوری به وجد میاد که ناخوداگاه شما هم همراه باهاش شروع می کنید به آواز خوندن و رقصیدن. عاشق همه جور صداهای غیر طبیعی هم هست.. از صدای جاروبرقی و سشوار و زنگ های مختلف تلفن و مولینکس و .... بگیر تا صدای دزدگیر ماشین! کم کم می بینید این صداها رو تقلید می کنه! طوری که شک می کنید این آژیر آتیش نشانی واقعی ِ یا باز هم کار این شیطون خان ِ ؟!

دلیل تون واسه خرید چیه؟ :

کاسکو رو واسه چی خریدید یا می خواید بخریدش؟ به خاطر مهارت فوق العاده در تقلید صدا؟ چی؟ پشیمون شدید؟ چون اداتون رو در نمیاره؟؟  

خب اولا که کاسکو ها هوش فراوونی دارن واسه تقلید صدا و نه حرکات آکروبات بازی. یه سری طوطی ها هستن به اسم آمازون که گویا ( نمی دونم من فقط شنیدم ) مهارت فوق العاده ایی دارن در تقلید حرکات و یادگیری کلمات شون هم از کاسکو بیشتره. باید خدمتتون عرض کنم که طبق سرچ هایی که من کردم اکثریت غریب به اتفاق معتقدن که کاسکو هوش یه بچه ی شش ساله و احساسات یه بچه ی دو ساله رو داره. و طوطی وار یاد نمیگیره. اگه چیزی احتیاج داشته باشه با زبون انسان ها بهتون میگه که " آب می خوام! " ولی آمازون ها این هوش و استعداد رو ندارن به انضمام اینکه یادگیری لغتشون هم محدوده. شنیدید میگن : " هر چقدر پول بدی آش می خوری؟ " و یا " هر گرونی بی حکمت نیست؟ " اینم همونه. 

آموزش : 

 من با چند نفر که کاسکو داشتن صحبت کردم. همه هم صحبت های منو تائید کردن که کاسکو حداقل تا یه ماه اصلا توجهی به قربون صدقه هایی که براش میرید نمی کنه چه برسه به یادگیری!! حرف من رو به عنوان متخصص در نگهداری حیوونات مختلف ( از بزغاله و باز و کرم ابریشم بگیر تا عقرب و مارمولک و .... ) قبول کنید. من کشف کردم هیچ حیوونی به اندازه ی کاسکو مغرور نیست. اصلا طرز نشستن و طرز جیغ زدنش رو ببینید؟ طرز محبت خواستنش؟ کاسکو با هیچ حیوون دیگه ایی قابل مقایسه نیست. توقع نداشته باشید دو بار بهش غذای مورد علاقه اش رو دادید دفعه ی سوم مثل سگ جلوتون دم تکون بده یا مثل گربه سرش رو بیاره جلو تا نازش کنید و اون هم خرخر. باید صبر ایوب داشته باشید تا بتونید یه کمی از توجهش رو جلب کنید. برای شروع از آهنگ استفاده کنید. کاسکوها در برابر صدا ضعیف هستن و زود خودشون رو می بازن. کم کم شروع کنید به یه نوع خاصی از سوت زدن. مثلا من یه جور سوت خاصی رو که توی عروسی ها و مهمونی ها میزنن رو به کار بردم ( آهنگ شیرین شیرین های اندی رو به خاطر بیارید ... اونجایی که میگه : شیرین شیرین ها؟ او او! خانوم خانوم ها؟ او او ! ) اونو براش میزدم. اوایل اصلا عکس العمل نشون نمیداد و من فکر می کردم این کاسکوی ما ضریب هوشیش کمه . تا اینکه اولین بار زمانی که داشتیم فیلم عروسی داداشم رو میدیدم و بعضی جاها مهمون ها - لیدی ها البته - هیجان زده میشدن و جیغ می کشیدن مارکو به زبون اومد و یهو مثل من دقیقا شروع کرد به سوت زدن و جالب اینکه زمانی که هیجان زده میشد چندین بار پشت سر هم تکرار می کرد.

 کاسکوها به جز تقلید صدا تو تقلید حرکات هم خوب یاد می گیرن. اولین حرکتی که بابام بهش یاد داد رقص بود. حرکت سر. موقعی که داشت با خوش حالی خوش و بش می کرد بابا سرش رو تند تند بالا پایین برد و اون هم ازش تقلید کرد و الان معمولا حرکت سر بیایم اون هم پشت سر می رقصه.

 دومیش خمیازه های الکی بود! :)) جلوش چند باری به شیوه ی خنده دار خودش خمیازه کشیدم و اداش رو در آوردم .... حیرت انگیز بود! دقیقا پشت سر هر کدوم از خمیازه های من اونم دقیقا مثل من خمیازه می کشید و سرش رو تکون می داد.  

اخطار های اولیه ! : 

شنیدید میگن فلانی گربه رو دم حجله کشت؟ احتمالا منظورشون از فلانی کاسکوی شما بوده! کاسکوی شما هم دفعه اولی که به دُم ش دست بزنید احتمالا چنان گازی ازتون بگیره که دیگه حالا حالا ها دلتون نخواد به دُم ش دست بزنید! (بعدا وقتی بهتون اعتماد کنه به راحتی و با خوش حالی تموم اجازه میده شما دُم خوش رنگشون رو هم ناز کنید ) بدشون میاد خب. فرض کنید نسبت به تمیزی دُم شون وسواس دارن! اگه هم بچه کوچیک دارید تو خونه بهش حالی کنید که کاسکو یه اسباب بازی واسش نیست که بخواد پرهاشو بکشه یا چمیدونم اذیتش کنه. از بچه کوچیک ها تقریبا بر خلاف اکثر حیوون های دیگه خوشش نمیاد. وقتی که حوصله نداره باهاش ور نرید. سر به سرش نذارید که با دادش مواجه میشید و یا حتی احیانا با حمله ی ناگهانی!! کاسکوی من ? مارکو اینجوری ِ زیاد میونه ش با آقایون خوب نیست. به محض دیدن یه آقایی که جز اعضای خونواده نباشه پرهاش رو باد می کنه و از قلمروش ( قفسش ) دفاع می کنه. جیغ می کشه. اصلا طرف غریبه رو نگیرید که اعتمادش نسبت به شما سلب میشه. خواهشا نذارید به عنوان تفریح کسی اذیتش کنه.

از کجا بخریم؟ کی مورد اعتماده ؟ :

این سوالی بود که منم خودم خیلی جوابش برام مهم بود. فروشگاه های زیادی هستن که میگن! مورد اعتماد هستن. ولی سعی کنید از یه فروشنده ی خونگی بخریدش چرا؟ خب خیلی سادست. فروشنده هر چقدر هم عاشق پرنده ها باشه اما کاسکوی شما اسپشیالی که مورد توجه ایشون نبوده که؟ ولی فروشنده ی خونگی حتی اگه قیمتش هم در مقایسه با کاسکوهای دیگه کمی بیشتر باشه می ارزه چون اولا اون کاسکو اعتماد به نفس داره و این خیلی مهمه! ( میگم چرا! ) و دوم اینکه از شر بیماری های واگیر دار بین پرنده ها هم حداقل خیالتون راحته! و سوم و از همه مهم تر اینکه احیانا مورد بی مهری صاحبش هم نبوده. کسی که کاسکو نگه میداره مطمئنا آدم دل سنگی نیست که بخواد با پرنده ش بد رفتاری داشته باشه مگه اینکه آدم استثنایی باشه. من خودم از یه فروشنده ی خونگی خریدم و به شما هم همین توصیه رو می کنم.  

بالاخره چی کنیم ؟ آزاد بذاریمش تو خونه یا نه؟! : 

نظریه های مختلفی هست برای آزاد گذاشتن پرنده توی خونه. من خودم جز اون دسته آدمهایی هستم که میگم به هیچ عنوان شاه پرهاش رو قیچی نکنید! مگه اسیری آوردید؟ اگه آدم وسواسی هستید بهتره سرپرستیش رو به عهده نگیرید و از خیر داشتنش بگذرید. اگه توی خونتون در و پنجره زیاده بذارید یه مدت به خونه تون عادت کنه و ترسش بریزه بعد آزادش بذارید. نگران نباشید تا خودش به شما و محیط جدیدش عادت کنه ? از روی قفسش تکون نمی خوره. بعد از مدتی هم جاهای مخصوصی رو مورد لطفش قراره میده و میره میشینه و جیش هم می کنه! اکثرا روی تاج مبل ? پشت در ? روی دسته ی صندلی ? پشتی مبل . خودتون دستتون میاد کجاها واسش راحت تره. یه جایی رو هم می تونید واسش انتخاب کنید که بره و از منظره ی پشت پنجره لذت ببره. 

واسه جیشش چی کنیم؟ : 


ببخشید ولی خب توقع که ندارید یه آدم جیش نکنه؟ اونا هم جوندارن و زنده و طبیعی ِ که جیشی هم داشته باشن. ولی خب متاسفانه مثه سگ ها نمیشه پوشکشون کرد تا با خیال راحت هر جا دلشون خواست برن بدون اینکه نگران رو مبلی جدیدتون یا سنگ فرش های تمیز خونه تون باشید! خوش بختانه جیششون نسبت به هیکل شون کوچیک و بی بو! اینو من یه پوئن مثبت حساب می کنم. اجازه بدید صبح قبل اینکه در قفسش رو باز کنید جیش اول صبحی شون رو توی قفس و با خیال راحت روی روزنامه ایی که کف قفس پهن کردید انجام بدن که بعدش نگید این پرنسس که گفت جیش این حیوونات دوست داشتنی کوچیکه !! 

 کم کم شرطی میشه و می فهمه تا جیش اصلی کاری رو انجام نده ... از آزادی هم خبری نیست! واسه بقیه مواقع روز هم ? جاهایی که میره میشینه رو شناسایی کنید. یه روزنامه پهن کنید و دو طرفش یه چیزی بذارید که با بال زدن هاش روزنامه از جاش تکون نخوره. مارکو یاد گرفته به جز روی روزنامه جای دیگه ایی جیش نکنه. فقط بعضی وقت ها که بخواد حرص تون رو دربیاره ممکنه ادای جیش کردن در بیاره و با بی توجهی شما روبرو بشه ممکن هم هست که اندازه ی یه اپسیلون جیش کنه تا جیش نکرده از دنیا نرفته باشه!! :))

خواب ؟ : 

 شب ها چون تا دیر وقت خونواده م تی وی می بینن? براش یه پتوی نازک و سبک خریدم. که هم جلوی نور رو بگیره هم هوا رو از خودش عبور بده و در ضمن ساعت خواب خاصی داشته باشه تا این پرنده ی دوست داشتنی بد خلق نشه. اگرچه خوابش عمیق نخواهد بود تا زمانی که ما بیداریم ولی حداقل با صحنه های اکشن فیلم ها و نور اتاق بد خواب نمیشن. صبح ها هم قربونش برم تا زمانی که اهل خونه از خواب بیدار نشده باشن جیکش در نمیاد. اما از زمانی که ببینه همه ی اعضای خونه بیدارن شروع می کنه دیگه! فکر کنید یه آدم خوش صدا!!! رو که علاقه ی زیادی هم به خوندن داره توی حموم یه میکروفون بدید دستش! البته که من عاشق این سر و صداهاشم. نه فقط من که همه ی اعضای خونواده مون. 

ظهر ها اگه شما بذارید اونا هم یه چرتی میزنن. و باز وقتی ببینن خونه تو سکوت کامل ِ امکان نداره میکروفون معروفش رو بگیره دستش و .... ! خیلی مراعات حال ما رو می کنه! (چشمک)

ترس ها؟ : 

* از تاریکی به شدت !! به شدت!! می ترسن! چون بینایی شون در این حالت به صفر می رسه!

برق که میره ? حداقل یه خوبی داره!

 مارکو اگه آزاد باشه? مثه یه بچه کوچولو که دنبال مامانش میگرده کورمال کورمال میاد خودشو بهم میرسونه? میاد بغلم و از بغلم هم پایین نمیاد. وقتایی که برق میره من بدو خودم رو می رسونم به مارکو و بغلش می کنم میارمش تو تختم. آخه وقت های دیگه انقدر لوس بازی درمیاره و هی ادای جیش کردن در میاره تا من خودم از آوردنش پشیمون بشم!!

نمی دونم مارکو تجربه ی بدی داره یا اینکه راجع به همه ی کاسکو ها این موضوع صدق می کنه. مارکو از چوب های بلند? چیزهای حجیم می ترسه. مثلا دسته ی تِی ? دسته ی جاروبرقی ? یا حتی میز اتو! 

چیزای زیادی هستن که اونارو می ترسونه. سعی نکنید از شما یه تصویر بدی توی ذهن شون داشته باشن. به محض اینکه دیدید از چیزی می ترسن اونو ازش دور کنید. 

 

کمی هم از کاسکوی خودم? پاشا بگم :


 

 سابقه نداشته یه حیوونی بیاد خونمون و انقدر واسمون دوست داشتنی بشه. یعنی اصلا طوری شده که می خوایم بریم بیرون و خونه تنها می مونه هممون غصه می خوریم که زودتر برگردیم تا تنها نمونه و اون اوایل که می گفتیم : پسرمون خونه تنهاست! همه چهار چشمی نگاه می کردن که : کی؟؟ پسرتون؟؟ یا خیلی وقتا میشه که تلویزیون رو سر یه کانال شویی ? آهنگی روشن میذاریم که ببینه و حوصله ش سر نره. فعلا براش قلاده ایی که به پا بسته میشه نخریدیم. ولی قصد دارم بخرم تا بتونم وقتی بیرون میریم با خودمون ببریمش. اگرچه که چند بار بردیم و اصلا پرواز نکرده ( پاش رو با نخ شیرینی بسته بودم ) ولی خب کار ِ دیگه! یه موقع دیدی ترسش از محیط ریخت. عادی شد و هوس پرواز کردن کرد. ( کسی می دونه قلاده ی پا رو از کجا میشه خرید؟ من ندیدم تا حالا ) خلاصه که الان یکی از اعضای خونوادست و شدیدا هم ناراحت میشه اگه کسی وارد خونه میشه بهش سلام نده. ناراحت میشه اگه واسه ناهار? صبونه شام توی آشپزخونه دور هم جمع بشیم و اجازه ندیم این هم بیاد پیش ما بشینه. حتی اگه گرسنه ش هم نباشه و میان وعده ایی چیزی خورده باشه ولی حتما میاد کنار ما سر میز تا ما غذامون رو بخوریم. گاهی نوکی هم به فلفل میزنه و اگه تند باشه حرصش در میاد و فلفل رو تیکه تیکه میکنه میندازه زمین. از خیار شور بدش میاد و ببری طرفش چنان گاز میگیره و پرت می کنه اون طرف دیدنی! وقتی هم که غذا خوردن ما تموم بشه پرواز می کنه میره سر جاش میشینه. 

موقعی که همه نشستیم فیلم می بینیم می دونه باید بیاد پیش کی بشینه که نازش کنه ! یه راست از اون سر اتاق پر میزنه یا میاد روی دسته ی مبل میشینه یا روی سرم!! اولین بار که لوسیدگیش عود کرده بود من یه شلوارک پام بود با اون ناخون های تیزش صاف اومد نشست رو پام! من جیغ زدم اونم یه جیغ دیگه!! الان دیگه میدونه نباید بهم شک وارد کنه :)) کم کم میاد طرفم. مثلا اول روی دسته ی مبل میشینه. بعد حالت پریدنش رو سه ساعت حفظ می کنه تا من بدونم ایشون می خواد الان روی پای من فرود بیاد . بعد مثلا اگه وسطاش یادم بره نازش کنم خیلی جدی در حالیکه سرش رو خم کرده دولا دولا میاد سرش رو میماله به سرم! یعنی اینکه یالا! یادت رفته گویا!! 

اگه شرایطش رو دارید. اگه یه حیوونی می خواید که از ماهی بیشتر حالیش بشه و فرق صاحبش رو با یه غریبه بدونه و در ضمن یه جورایی هم رابطه ی عاطفی قوی باهاش داشته باشید من کاسکو رو بهتون توصیه می کنم. پرنده هایی فوق العاده دوست داشتنی هستن. 

ته نوشت : دوستایی که تجربه ی نگهداری کاسکو رو دارن هر زمانی که اینجا رو خوندن می تونن نظراتشون رو تو همین قسمت نظرات با بقیه به اشتراک بذارن . 

ته نوشت دو : وای! از دوستای همیشگی عذر می خوام این دفعه این قدر طولانی شد!! :)) در ضمن ? مرسی از احوال پرسی ها و نگرانی هاتون. من خوبم. یعنی ما خوبیم. از اول هم خوب بودیم. اون عصبانیت من مربوط بود به آدم های دور و اطراف مون. عصبانیتم یه عصبانیتی ِ که هر چند وقت یه بار عود می کنه!


89/8/28::: 6:27 ع
نظر()